قدرش رو بدون
تازه ماهواره اومده بود بابا بزرگم هیچ جور راضی نمیشد ماهواره بگیرن
میگفت بی ناموسیه!!! بالاخره دایی با هزار تا خواهش تمنا راضیش کرد ولی
بهش گفته بود من پولم رو حروم اینا نمیکنم خودت پولشو بده ،میگفت اون روز
که داشتیم راش مینداختیم همینکه دیش رو چرخوندیم اد اومد رو یه صحنه
ناجور دیگه اینقد هل شدم نتونستم عوضش کنم خودم رفتم جلو تلویزیون
وایسادم،همون موقع بابا بزرگم رفت بیرون از اتاق 10 دقیقه بعد برگشت و یه
بسته پول پرت کرد جلو داییم گفت: اینجوری نمیشه هر کی باید تو اتاق خودش
یه ماهواره داشته باشه !!!
نظرات شما عزیزان:
دو شنبه 17 تير 1392 11:14 |- Mehdi -|
CM
m-ikr |